حرف های من در کُما

در کما نیستم! از بیمارستان مرخص شدم و راهی تیمارستان هستم.. ماجرای آن چهار نفر را می گویم!

حرف های من در کُما

در کما نیستم! از بیمارستان مرخص شدم و راهی تیمارستان هستم.. ماجرای آن چهار نفر را می گویم!

رفتی و موندی... فکر کردی که چی؟

هی پرنده ی من ای مسافر من

من همون پوسیده ی تنها نشینم

هجرت تو هر چی بود معراج تو بود

امّا من اسیر مرداب زمینم

راز پروازو فقط تو میدونی تو می دونستی

من نمیتونم برم تو می تونی تو میتونستی

آخر قصه مونو تو میدونی تو میدونستی

تحمل کن عزیز دل شکسته

منو نسپار به فصل رفته ی عشق

نذار کم شم من از آینده ی تو

به من فرصت بده گَم شم دوباره

توی آغوش بخشاینده ی تو

به من فرصت بده برگردم از من

به تو برگردم و یار تو باشم

به من فرصت بده باز از سر نو

دچار تو گرفتار تو باشم

نازی جون( آزی جون) باغت آباد شه خورشیدت گرم

کبکای فصل غرورت سینه شون نرم

نقش تونقش یه پیچک توی چشم انداز ایوون

من نسیم پاییزم دلم پر از شرم

مدرسه..

همکلاسی...

هم کلاسی.. هم کلاس کجا رفتی؟

هم مدرسه.. هم راه.. شاید هم درد...

ما هنوز محصلیم امّا... دیگه دانش آموز نیستیم و دیگه نمیتونیم...

حال مدرسه رو داشته باشیم ....

روزای راحتی... روزای خوش

درس خوندن بدون هیچ دغدغه

//:دیگه نه مدرسه ی ایثار ی هست.. نه دیگه مدرسه ی راهنمایی شهید باهنر نمونه مردمیه و نه دبیرستان کاشف

مثل اون وقتیه که ما میرفتیم

عاشقانه های خیالی ( عادتانه ها )

یاد من نبودی امّا من به یاد تو شکستم

....

هم ترانه یاد من باش بی بهانه یاد باش

وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش

روز پاییزی میلاد تو در یادم هست

روز خاکستری سرد سفر یادت نیست

ناله ی ناخوش از شاخه جدا ماندن من

در شب آخر پرواز خطر یادت نیست 

تلخی فاصله ها نیز به یادت مانده ست 

نیزه بر بال نشسته ست و سپر یادت نیست  



و تو همیشه از خواندن میگویی و دیگرانند که نمیدانند این خواندن ها

 

در کجای باور توست و نمی دانند که زندگی میکنی با این ها (و من هم.)

 

تو واقعاً زیبایی... با موسیقی

 

بعد از من و تو عاشقی شاید به قصه ها بره

 

شاید با مرگ من و تو، عاشقی( و شاید زندگی) از دنیا بره